کافکا
کافکا یکی از بزرگترین نویسنده آلمانی زبان در قرن بیستم می باشد
فرانتس کافکا در سوم ژوئیه 1883 در یک خانواده آلمانی زبان یهودی در پراگ متولد شد. که در آن زمان پراگ مرکز کشور سلطنتی بوهم که تحت نظر امپراطوری اتریش و مجارستان بود.
کافکا دو برادر کوچک تر از خود داشت که قبل از شش سالگی او مردند و سه خواهر که در اردوگاه های نازی ها در جریان جنگ جهانی دوم جان باختند.
زبان اول کافکا بود ولی زبان چکی را ته حدودی درست صحبت می کرد. و همچنین به زبان و فرهنگ فرانسه اشراف داشت و گوستاو-فلویر یکی از رمان نویسان محبوبش بود.کافکا دیپلم خود را در سال1901
گرفت.و بعد از آن به دانشگاه جارلز یونیورستی پراگ به ادامه تحصیل در رشته شیمی پرداخت ولی بعداز دو هفته رشته خود را به حقوق تغییر داد. این رشته آینده بهتری برای او به ارمغان می آورد.چونرضایت پدرش را به دست می آورد
و زمان تحصیل در آن طولانی تر بود. که این فرصت را به کافکا می داد تا به کلاس های ادبیات آلمانی و هنر برود.او در پایان تحصیل سال اول با ماکس برود آشنا شد کخ همراه فلیکس ولش روزنامه نگار که او هم در رشته حقوق تحصیل می کرد
که تاآخر عمر دوست کافکا بود. کافکا در 18 ژوئن1906 دکتری حقوق خود را گرفت.و به مدت یک سال در دادگاه های شهری و جنایی به عنوان کارمند دفتری به صورت مجانی کار کرد
کافکا در اول نوامبر 1907 در یک شرکت بیمه ایتالیایی ( Assicurazioni Generali) شروع به کار کرد.و یک سال آنجا مشغول به کار شد کافکا از برنامه ساعت کاری هشت شب تا شش صبح شرکت خود رضایت نداشت. زیرلا مانع کار نوشتنش می شد
فرانتس بعد از یک سال از آنجا استعفا داد و دو هفته بعد یک کار مناسب تری در موسسه بیمه حوادث کارگری پادشاهی بوهم پیدا کرد. کافکا اغلب این مشاغل را تنها برای کاری پرداخت
مخارجش ذکر می کند. اما با این وجود هیچ وقت کارش را سرسری نگرفت و به درجات بالای در کارش رسید.او دز همین مدت کلاه ایمنی را اختراع کرد و به دلیل کاهش تلفات جانی کارگران در صنایع آهن بوهم و رسیدن آن به 25 نفر در هزار نفر یک مدال افتخار دریافت کرد
کافکا همرا دوستانش یعنی ماکس برود و فلیکس ولش دایره صمیمی پراگ را تشکیل می دادند،فغالیت های ادبی خود را نیز ادامه می دادند
کارل هرمان شوهر خواهر کافکا به او پیشنهاد همکاری برای راه اندازی کارخانه پنبه نسوز پراگ، هرمان و شرکا را داد0 و کافکا موافقت کرد
و بیشتر وفت آزاد خود را در این کار بود. هم زمان با آن علی رغم مخالفت دوستان میمیش منجمله ماکس برود که در همه کارها از او حمایت می کرد، به فعالیت های نمایشی تئاتر بیدش
هم علاقه مند شد و در این حوزه نیز کارهای انجام داد.
کافکا در سال1912 به خانه دوستش ماکس برود رفته بود که با فلیسه بوئر آشنا شدکه نماینده یک شرکت ساخت دیکتافون بود و با او ازدواج کرد. و این ازدواج تا سال1917 بیشتر دوام نیاورد. کافکا در سال 1917 مبتلا به بیماری سل شد و هزینه هایش را خانواده اش به خصوص اٌتا تامیین می کردند
کافکا در اوایل دهه بیست با نویسنده و روزنامه نگار هموطنش ملینا ینسکا روابط نزدیکی پیدا کرد. و
در سال1923 برای تمرکز بیشتر بر نویسندگی خود مدت اندکی به برلین نقل مکان کرد و دذ آنجا با «دوریا دیامنت » معتم بیست و پنج ساله کودکستان و فرززند یک خانواده یهودی سنتی- بسیار مستقلی که خاطراتش در گتو را بکلی فراموَ کرده زندگی کرد «دوریا» معشوقه کافکا شد و علاقه و توجه اورا جلب کرد.
بسیاری معتقد هستند که کافکا در سراسر زندگی خود دچار افسردگی حاد و اضطراب بوده است. او همچنین به بیخوابی،میگرن،جوش صورت،یبوست و مشکلات دیگری بود که همگی
علائم فشار و نگرانی روحی هستند. کافکا سعی می کزد تا با رزیم غذای مانند گیاهخواری و خوردن مقدار زیادی شیر پاستوریزه نشده که احتمال زیاد عامل مبتلا شدنش به سل بوده بیماریش را بر طرف کند.
در هر صورت بیماری سل کافکا شدت گرفت و مجبورش کرد به پراگ برگردد. و برای درمان بیماریش به استراحتگاهی به وین رفت و در همان جا در سوم ژوئن1924 در همان وفات یافت. پیکرش را به پراک بردن و در11ژوئن1924 در قبرستان یهودی ها در ژیکوف پراگ دفن کردند.
آثار برجا مانده از کافکا با وجودی که وصیت کرده بود همه آنها را نابود کنند بشتر آنها بعد از مرگش منتشر شد و در هم ردیف موثرترین آثار در ادبیات غرب محسوب می شود.
مشهورترین آثار او رمان محاکمه و داستان های کوتاه مسخ(Die Verwandlung) و رمان قصر که ناتمام ماند می باشتند